فرخی یزدی
دیگر سرودهها
شماره ۱۰ - چکامه وطنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا بارد از دیدگان اشک خونی بر احوال ایران و حال کنونی غریقم سراپای در آب و آتش ز آه درونی ز اشک برونی زبان آوران وطن را چه آمد که لب بسته خو کرده با این زبونی چه شد ملتی را که یزدان ز قدرت همی داد بر اهل عالم فزونی چنین گشته خونسرد و افسرده آنسان که گویی کند دیوشان رهنمونی نه گوشی است ما را که سازیم اصغا زنای وطن صوت آن یرحمونی نه چشمی که بینیم خوار اوفتاده درفش کیان از کیان در نگونی وزیری که باید مقام وطن را رساند به اعلی رهاند ز دونی کند مستبدانه کار و نداند بود مملکت کنستی توسیونی وکیلی که باید پی حفظ ملت کند بی قراری کند بی سکونی دم نزع ایران کند با تفنن به تقلیل تکثیر رأی آزمونی سرافراز سرکرده ای را که باید به هیجا قشون را نماید ستونی سرآورده یکسر به طغیان و دارد چو حیوان سرکش هوای حرونی خلیل وطن را ز نمرودیان بین به جان آتش از دردهای درونی مگر آب شمشیر ابناء ایران کند کار فرمان یا نار کونی فرخی یزدی