محمود شبستری
فصل سوم
بخش ۴ - حکایت: گفت بابا فرج حدیث تمام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت بابا فرج حدیث تمام چونکه کردش سؤال خواجه امام کین جهان مُحْدَث است یا که قدیم؟ چیست زین هر دو نزد قلب سلیم؟ گفت بابا به او ز روی یقین نکتهای خوبتر ز دُرّ ثمین که فرج تا که دیده بگشادست نظرش بر جهان نیفتادست وصف چیزی چه بایدت پرسید که دل ودیده هرگز آن بندید خواجه چون مرد کار را بشناخت تختۀ علم خود در آب انداخت دل که از نور حق شود حیران در نظر نایدش حدود جهان چند از این گفت و گوی و بوالهوسی جهد کن تا بدین مقام رسی محمود شبستری