محمود شبستری
فصل چهارم
بخش ۶ - التمثیل: روی گازر سیه شد از خورشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی گازر سیه شد از خورشید جامه بنگر که خود شده است سپید گر نبودی وجود خار کثیف گل نگشتی چنین لطیف و نظیف چون بخارش نه خار یکسو شد گل نکو رنگ و شکل و خوشبو شد زان کشیده است پوست بر به و سیب تا کند دفع تلخی و آسیب جر نفع و صفا کند ز درون دفع ضر هوا کند به برون بد برای بدی برون انداخت به از این به بگو که داند ساخت ناخن و موی گر نیفزاید آفت و عیب در مزاج آید قطع آن چون ضرورت است از آن تا نیابی الم ندارد جان سخت بیخش برای خاریدن بی الم در زمان بریدن لذت جنت از جحیم بود داند آن کس که او حکیم بود مزۀ نان گرسنگی دارد آب بی تشنگی بنگوارد راحت مرهم از الم باشد ورنه هستیش کالعدم باشد هیچ بی خرده ناید از باری هان و هان تا تو خرده نشماری خرده گیری نشان خودرایی است خرده بینی نشان بینایی است محمود شبستری