محقق ترمذی
معارف | ترمذی
متن 35
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تفسیر سورۀ محمد بسم الله الرحمن الرحیم و وفق به قوله تعالی الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله اضل اعمالهم آنها که کافر شدند و دیگران را نیز ره زدند عمل های ایشان باطل کرد خدای تعالی. سهل می فرماید رضی الله عنه که: «مراد از این کافران آنهااند که منکر توحیداند یعنی خدای را شریک می گویند». و بعضی گفتند که: «مراد از این کافران منکران نیستند بلکه آنهااند که کافر نعمتی کردند یعنی شکر نعمت نکردند و نعمت های خدای را منکر شدند و به دعوی کردن مشغول شدند، دعوی کردند چیزها را که از حقیقت آن واقف نبودند». آن کس که خدای را همباز گوید او کافر مطلق است یعنی او را کافر شاید گفتن بی قرینه و آن کس که ناسپاس بود او را کافر مطلق نشاید گفتن بلکه کافر با قرینه چنان که گویی کافر نعمت چنان که آب مطلق است و آب مقیّد آب مطلق همچو آب جو و چشمه و آب مقید همچو آب چشم و آبرو، زیرا چون آب گویی مردم آبرو و آب چشم فهم نکنند کسی که تو را خدمت کند و ثنا گوید تو او را مستحق خلعت و محبت دانی و چون همان ثنا گوید گلخن تاب را و روس را بلکه گربه و سگ را همان خدمت و همان ثنا گوید و از آن بیشتر آن ثنای او را پیش تو قدری نباشد و باطل شود که اَضل اَعمالَهُم و آن کس نیز بر قول دوم که مراد کافر مطلق نیست کافر نعمت است آن کس که شاگردی تو کند و از تو فایده گیرد موجب مهر تو باشد و چون با دیگران گوید که: «این از خود برون می آرم و بر من منّت کسی نیست» آن مهر نماند تو را که اَضَل اَعمالَهُم و هرگز تو او را برابر نکنی با آن کسانی که گویند که: «این از ارشاد فلان است اگر نه ما که باشیم این سخن را گفتن». هرگز تو آن ناسپاس را با این ها بننشانی و باقی اسرار که با آن مقبلان گویی با این ناسپاس نگویی که اَضَل اَعمالَهُم. قوله تعالی ذلک بان الذین کفروا اتبعوا الباطل یعنی سبب این گمراهی و ناسپاسی آن بود که این ناسپاسان کی متابعت باطل کردند یعنی به آرزوهای نفس مشغول شدند که آن باطل است یعنی که فانی است در دین از آن چاشنی نماند و آرزوهای نفس را می پرستند که بی پایان است چنان که آب شور را چندان که خوری تشنگی به پایان نرسد. جعفرمی گوید: «عمل ایشان و صدقات ایشان از بهر آن باطل شد که نیت اساس و بنیاد دیوار عمل است و چون بنیاد دیوار محکم ننهی که آن دیوار به تمام رسد» پس چون نیت ایشان فاسد افتاد عمل هاشان مقبول نیامد چنان که کسی در مسجدی درآید نه به نیت آنکه نماز کند بلکه به دزدیدن کفش کسی، او را از درآمدن این مسجد ثواب طمع نشاید داشتن. محقق ترمذی