بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 10
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اللّه اکبر گفتم، دیدم که اندیشه های فاسد و هر اندیشه که غیر اندیشه اللّه بود همه منهزم شدند. به دل آمد که تا صورتی پیش خاطر نمی آید، اخلاص عبادت ظاهر نمی شود و تا کلمهٔ لفظة «اللّه» پدید نمی آید، از فساد به صلاح نمی آیند و تا تصوری نمی کنم از صفات اللّه و تا نظر نمی کنم در صفات مخلوق، وجد و رقت و عبودیت ظاهر نمی شود. پس گویی که معبود مصور آمد. و گویی که اللّه، لفظ «اللّه» را و اسامی صفات را چنان آفریده است تا چون پیدا آید خلق در عبادت آیند و توحید را سبب قطع ترددها کرده است، و اشتراک را سبب پریشانی کرده است، و هر حروف و اندیشه را مدار کرده است. چو این ها را نظر کردم، گفتم بیا تا هرچه فانی است و مقهور است همه را از نظر محو کنم و دور کنم، تا چون بنگرم قاهر را و باقی را توانم دیدن. و خواهم که چندانی محو کنم که نظر من بر صفت قاهری اللّه و صفت بقای اللّه و کمال حقیقی اللّه قرار گیرد. و هرچند محو می کردم، خود را محبوس مقهورات و محدثات می یافتم، گویی که اللّه محدثات را برمی گرداند. و من در این میان می دیدم که بر دوش اللّه ام. باز می دیدم که هم من و هم چرخ و هم افلاک و خاک و عرش همه بر دوش اللّه ایم، تا کجامان خواهد انداختن. تا همه فریاد عاشقانه برآوردیم که ای اللّه! ما چنگال در تو زده ایم و بر دوش تو چسبیده ایم و دست از تو نمی داریم از آنکه عاشق زار توایم. اکنون ای اللّه! چو یکدم چشم و نظر در تو می نهیم و عظمت و حُسن تو را می بینیم، می آساییم و دمِ خوش می زنیم، و دمی دیگر نالهٔ عاشقانه می زنیم، و به وقت خواب نیز همچنانیم. اکنون چو دیدم که ما همه بر دوش اللّه ایم و اللّه ما را می جنباند و شربت ها و خوشی های گوناگون در ما می فرستد و ما از خوشی های آن مست می شویم و فریاد می کنیم و اللّه ادراکات ما هموار می کند و در اندرون گردش های دیگر و عجایب های دیگر روان می کند و می نماید، تا من آن همه را می بینم و مستغرق می شوم در زمره، آن چنانکه اللّه روح هر کسی را در عالمی می گرداند و ملکوت خود را بدیشان می نماید تا بدانی که ملکوت اللّه بی نهایت است و الله اعلم. بهاءُالدّین وَلَد