بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 3
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در شب برخاستم، گفتم تا در اللّه می نگرم؛ گفتم تا در خود می نگرم که اللّه از من چه زنده می کند بعد از آن که مرده بودم، و از اللّه می خواهم تا آن زندگیم را زیاده کند، چون زنده کردن اللّه را نهایت نیست. و اللّه را ثنا می گویم و می ستایم، در مخاطبه در وی می نگرم تا زندگی نوع دیگرم دهد، چو این نعمت جز از وی از کسی دیگر حاصل نمی شود. اکنون نظر می کنم که چقدر دیدِ عجب اللّه در من پدید آورده است، بعد از آن که آن دیدِ عجب در من نبود؛ و باللّه می گویم و می ستایمش تا آن دیدِ عجب را در من زیاده گرداند لا الی نهایه. و می بینم که اینچنین چشمه های عجب اللّه از من و در من به جوش آورده است، و اینچنین سبزه های عجب از آن چشمه ها اللّه رسته گردانید در من، و چندانکه من در اللّه می نگرم، می بینم که از وی در این چشمه هاام زیاده می شود، و چون کوفته شوم در نظر کردن، اللّه ام خواب می دهد و آب راحتم زیاده می گرداند. و باز من در اللّه می نگرم، می بینم که اللّه این راحتم را هر دم زیاده می گرداند. اکنون چون نظر به اللّه می کردم، همه رحمانی و ربوبیّت می دیدم و علم و حکمت می دیدم و قدرت و عظمت می دیدم یعنی ذات مرکّب از این ها؛ چنانکه گویند فلان کس را روح مجسّم یافتم، یعنی هیچ کثافت نیافتم. هر صاحب هنری را و صاحب جمالی را اگر همه مدح ها بگویی، از هیچ چیزیش چنان خوش نیاید که گویی هرگز در همه جهان همچو تو نیست، خود همچو تو که باشد؟ هرگز نباشد. و هرگز جمالی چون جمال تو نتوان بودن. اکنون نظر می کنم، هیچ جزوی و هیچ منظوری و هیچ هنری و هیچ جمالی نیست الا اللّه را و همه چیز از وی می بینم و با وی سخن می گویم. گفتم که الحمد للّه. یعنی هرچند خوشی ها و تربیت ها می یابم از اللّه، اللّه را ثنا می گویم و می ستایم، می بینم که او را خوش می آید و مرا خوشی و تربیت بیش می دهد. اگر نه خوش آمدی اللّه را از خدمت و ستودن، و ناخوش آمدی از بیگانگی و ناشناختِ نعمت، چندین ثنا نخواهدی و چندین عقوبت نکندی بر بیگانگی و ناشناخت نعمت. پس وجود ثنا و خدمت و عدم وی برابر بودی نزد اللّه، و این در حکمت محال باشد و اللّه اعلم بهاءُالدّین وَلَد