میرزاده عشقی
مثنوی ها
شمارهٔ ۶ - در ذم ناصر ندامانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکو نموده است: استیضاح از جهان اکنون ز وی کنند، ستیضاح ابلهان گویند از چه ناصرالاسلام این همه؟ . . . حبیب می کند انگشتی در دهان پاسخ دهد ز حالت امروز مملکت حیرت زده همی نهم انگشت بر زبان گویند از چه روست که همواره خفته او پشت حبیب ز اول شب تا سحرگهان گویند مگر تو این نشنیدی که در وطن جنگ است، گشته ام عقب سنگری نهان گویند رسم جنگ ندانی، چه می کنی؟ گوید که داده اند نشانم نظامیان بنگر چگونه ز آتش ظالم درازکش بنموده بس که، مهر زنم تیر بر نشان گویند عقب نشست کماندان ز سنگرش تو زان خود چگونه، نجنبیده تا به هان گوید که من به سنگر خود، پشت چون کنم؟ ترسم که از عقب بخورم تیر ناگهان! گویند هیچ تا بکنون تیر خورده ای؟ گوید چرا چرا دو هزاران تا به هان گه تیر می زنیم و گهی تیر می خوریم گه پشتمان به زین و گهی زین به پشتمان باشم وکیل و (ناصرالاسلام) ملتم کافر شود هر آن که، برد بد به من گمان (عشقی) اگر تو مرد مسلمان و مؤمنی بر صحت حمل کن، همه اعمال مؤمنان میرزاده عشقی