میرزاده عشقی
غزل ها و قصیده ها
شمارهٔ ۲۷ - خنده شاعر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من که خندم، نه بر اوضاع کنون می خندم من بدین گنبد بی سقف و ستون می خندم تو به فرمانده اوضاع کنون می خندی من به فرماندهی کن فیکون می خندم همه کس بر بشر بوقلمونی خندد من به حزب فلک بوقلمون می خندم خلق خندند به هر آبله رخساری و، من: به رخ این فلک آبله گون می خندم هرکس ایدون، به جنون من مجنون خندد من بر آن کس که بخندد به جنون می خندم آنچه بایست: به تاریخ گذشته خندم کرده ام خنده، بر آینده کنون می خندم هرکه چون من ثمر علم فلاکت دیدی: مردی از گریه، من دلشده خون می خندم بعد از این من زنم از علم و فنون دم، حاشا! من به هرچه بتر علم و فنون می خندم! میرزاده عشقی