صغیر اصفهانی
مثنوی ها
شمارهٔ ۶۱ - حکایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیدم که رستم به مازندران چو بر کشتن دیو بستی میان بدیدی کهن اهرمن را به خواب به خود کردی از روی مردی خطاب که در خوابش ار لخت بران زنم چه سان دم ز مردی به دوران زنم خود آن فتنهٔ خفته بیدار کرد پس آنگه بوی عزم پیکار کرد دلیران امروز شب های تار ستیزند با کودک شیرخوار به خوابست در دامن مادرش که ریزند بمب گران بر سرش کجایند مردان که عبرت برند به مردانگی هایشان بنگرند صغیر اصفهانی