صابر همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳: صلح در هر جا نهد پا، میرود جنگ از میان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صلح در هر جا نهد پا، میرود جنگ از میان نام هر جا حکمفرما شد، رود ننگ از میان نفس، کم کم رهزن دینت شود، او را بکش دزد، خرمن را برد یک چنگ یک چنگ از میان گر تو در غفلت نباشی، کی شوی مغلوب نفس؟ میش غافل را برد گرگ قوی چنگ از میان در گلستانیکه یک گل لاله وش باشد دورنگ میرود حیثیت گلهای یک رنگ از میان روی یار ار طالبی، دل از کدورت پاکدار رفته رفته میبرد آئینه را زنگ از میان هر که را گفتم که با من رو می روم است این عاقبت دیدم برآمد زنگی زنگ از میان گر نمی خواند این غزل (صابر) میان انجمن خلق می گفتند: دیگر رفته فرهنگ از میان صابر همدانی