ایرج میرزا
قطعه ها
شمارهٔ ۳ - شراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی آراسته با شکل مهیبی سَر و بَر را گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر تا آنکه بپوشم ز هلاک تو نظر را لرزید از این بیم جوان بر خود و جا داشت کز مرگ فتد لرزه به تن ضَیَغمِ نَر را گفتا پدر و خواهر من هر دو عزیزند هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را لیکن چو به می دفع شر از خویش توان کرد مِی نوشم و با وی بکنم چاره شر را جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را ای کاش شود خشک بنِ تاک و خداوند زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را ایرج میرزا