ایرج میرزا
غزل ها
شمارهٔ ۷: شکر خدا را که بخت هادیم آمد - نامه یی از حاج شیخ هادیم آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکر خدا را که بخت هادیم آمد نامه ای از حاج شیخ هادیم آمد از پس سرگشتگی به وادی حیرت هادیِ سر منزلِ ایادیم آمد از پسِ یک عمر رنج در طلبِ گنج هادیِ آن کانِ فضل و رادیم آمد وز رشحاتِ غَمامِ فضل و کمالش نامه ای امروز بهرِ شادیم آمد کرده در آن نامه از مکارم و اَلطاف درج بدان حدّ که خود زیادیم آمد داد بساط مرا نشاط ربیعی گرچه مر آن نامه در جُمادیم آمد چرخ چو دانست بر مراد رسیدم دی پیِ تمهیدِ نامُرادیَم آمد کرد ز خانه مرا برون و به خانه حضرتِ ذی قدرِ اوستادیم آمد هیچ ز حرمانِ خود شگفت ندارم کاینهمه از سوء بختِ عادیم آمد درکِ لقایش غنیمتی است مه برچنگ از سفرِ این خجسته وادیم آمد خواستم افزون کنم سخن به مدیحش قافیه بُد تنگ کون گشادیم آمد ایرج میرزا