ایرج میرزا
غزل ها
شمارهٔ ۲: روزگار آسوده دارد مردم آزاده را - زحمتِ سِندان نمی آید در بگشاده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگار آسوده دارد مردم آزاده را زحمتِ سِندان نمی آید در بگشاده را از سرِ من عشق کی بیرون رود مانندِ خلق چون کنم دور از خود این همزادۀ آزاده را خوش نمی آید به گوشم جز حدیثِ کودکان اصلاً اندر قلب تأثیریست حرفِ ساده را من سر از بهرِ نثارِ مقدمت دارم به دوش چند پنهان سازم امرِ پیشِ پا افتاده را ای که امشب باده ای با ساده خوردی در وِثاق نوشِ جانت باد من بی ساده خوردم باده را خان و مان بر دوش خواهی شد تو هم آخِر چو ما رو خبر کن از من آن اسبابِ عیش آماده را هر چه خواهد چرخ با من کج بتابد گو بتاب من هم اینجا دارم آخِر آیةُ اللّه زاده را ایرج میرزا