ایرج میرزا
قصیده ها
شمارهٔ ۲۴ - در مدح امیر نظام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چونان شدم ضعیف که گر نه سخن کنم در مجلسی ، کسی بنبیند که این منم ور هم سخن کنم ، بجز از ناله نشنوند ز آن رو که همچو نی شده از لاغری تنم مو در بدن به جایِ نخ آمد مرا از آن کز لاغری بدن شده مانند سوزنم از بس نحیف و لاغرو باریک گشته ام ترسم که خویشتن را ناگاه گم کنم ای ناتوانی ،آخر در من چه دیده ای کاین سان گره نمودی دامن به دامنم گر سنگ بود سُفتی و آهن ، گداختی با آنکه من نه ساخته از سنگ و آهنم چندین متاز اسب که بشکست مِغفرم چندین میاز دست که بُگسَست جوشنم من شاعری حقیرم و مدحتگری فقیر نه رستمم نه طوس ، نه گیوَم نه بهمنم سی روز بوسه برزده ام بر کفِ امام سی روز هم به پایِ تبی بوسه برزنم وقتست دلبرا که خمِ طُرّه بشکنی تا من بدان نگاه کنم تؤبه بشکنم یک چند ضعف بیخِ مرا کند زین سپس با قوّتِ می آن را از بیخ برکَنم نی نی نزار خوشترم از آن که هم صفت با کلکِ میرِ شیر دلِ شیر اوژنم میر نظام آن که پیِ نظامِ مُلک و دین ایزد وجودِ او را بنمود مغتنم چون روزِ عرضِ فضل ز حکمت کند سخن بوزرجمهر گوید من طفلِ کودنم سر تا به پا زبانم سوسن صفت ولیک در مدح میر بسته زبان همچو سوسنم نَک از زبانِ میر کنم مدحِ او که من در مدحِ آن خدیوِ هنرمند الکَنَم در زیرِ ظِلِّ ناصرِدین شاه این منم تا یک جهان جلال بود زیرِ دامنم صد قارنم به کوشش در روزِ گیرودار لیکن به گاهِ حلم دو صد کوهِ قارنم با رویِ پر ز خنده اگر ابر بهمنی بخشش همی نماید من ابرِ بهمنم فرّخ نهاد و نیک خوی و نیک منظرم نیکو سرشت و پاک دل و پاک دیدنم با دستِ قهر ریشۀ هر ظلم بگسلم با سنگِ عدل شیشۀ هر جور بشکنم در گاهِ مهر نوشم و در جامِ دوستم در وقتِ قهر نیشم و در کامِ دشمنم روزِ معاندان را تاریک تر شبم شامِ موافقان را چون روز روشنم ایرج میرزا