ایرج میرزا
قصیده ها
شمارهٔ ۹ - در هجو شیخ فصل اللّهِ نوری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حُجَّةُ الاسلام کتک می زند بر سر و مغزت دَگَنک می زند گر نرسد بر دَگَنک دستِ او دست به نعلین و چُسَک می زند این دو سه گر هیچ کدامش نشد با حَنَک و تحتِ حَنَک می زند تا نشوی پاره خبردار باش گاه حَنَک را به هَتَک می زند گر کمکت رستم دستان بود هم به تو و هم به کمک می زند ور بکند پا به میانی فلک چوب به پاهای فلک می زند چک زنِ سختی بود این پهلوان ملتفتش باش که چک می زند دستش اگر بر فکلی ها رسد گوز یکایک به الک می زند ور الکِ تنها کافی نشد هم به الک هم به دولک می زند گویند آقا همه شب زیرِ جُل از تو چه پوشیده کَمَک می زند چون ببرد دست به سیخِ کباب بر جگرِ ریش نمک می زند نَرمک نرمک به سر انگشت خویش دیم دَدَدَک دیم دَدَدَک می زند مختصراً هر شب در جوفِ پارک یارو صد جور کلک می زند حالا در حضرتِ عبدالعظیم شیخ درِ دوز و کلک می زند اِن شاءَاللّه دو روزِ دگر خیمه از آنجا به دَرَک می زند منعش اگر کس نکند بی ریا دست تصرّف به فَدَک می زند وان جگرِ نازُکَش از بهرِ پول روزی صد مرتبه لَک می زند مجلسِ شوراست که با دستِ حق سیمِ بَدان را به مِحَک می زند هرجا خواهی به سلامت برو ملّت اللّهُ مَعَک می زند قافیه هرچند غلط شد ولی شیخ ز بیکاری سگ می زند ایرج میرزا