وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰: دلبری دارم که در عالم نظیرش کم تر است - رخ قمر، بالا صنوبر، لب شکر، تن مرمر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلبری دارم که در عالم نظیرش کم تر است رخ قمر، بالا صنوبر، لب شکر، تن مرمر است زلف و رو، بالا و ابرو، وان بناگوش و لبش عقرب و خورشید، تیر و قوس و شیر و شکر است قامت دل کش، جمال خوش، دهان تنگ او نخل طوبی، باغ جنت، سبزه زار کوثر است خانه خالی، شمع سوزان، یار در بر، می به کف هر که را ممکن بود این عیش و نوش اسکندر است لب به لب، سینه به سینه، ناف بر بالای ناف ای مسلمانان ازین عالم چه عالم خوش تر است گفتم: ای نامهربان این خانه آن کیست؟ گفت: چشمه ی حیوان اگر خواهی کمی پایین تر است چشمه و معشوقه ی ایمان ستان در خلوتی هر کسی داند «وفایی» را مسلمان، کافر است وفایی مهابادی