وفایی مهابادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳: ساقیا سوختم بیا بشتاب - آتشم را نشان به آب شراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا سوختم بیا بشتاب آتشم را نشان به آب شراب تا بدانند ماه سرو قد است برفکن از جمال خویش نقاب به خیال رخ تو دیده ی من می فشاند هزار چشمه گلاب از غم عارض و لب نمکین سینه پر آتش است و دل چو کباب روز و شب نیز عاشقان اسیر به خم طره ی بتاب متاب یک دو روزی است عیش گلشن و گل عیش این چند روز، هان دریاب! مطلب عشق از افسرده دلان که نجستند معرفت ز دواب تا منم عاشقانه می گویم: «سرخوشم سرخوشم به بانگ رباب» جام می ده که تا ز برگیرم باز پیرانه سر زمان شباب کز نداند به جز کرشمه ی دوست درد دل دادگان مست و خراب هیچم اسباب نی پی می و نی «أعطنی یا مسبب الأسباب» به «وفایی» بده چنان جامی که نیاید به خویش روز حساب وفایی مهابادی