صفی علیشاه
بحر الحقایق
بخش ۴۱۰ - المستریح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی او مستریح آمد بدلخواه که از سر قدر گردید آگاه حق او را مطلع سازد کماهی ز قدر خلق و تقدیر الهی ببیند آنچه مقدور است و واجب وقوعش وقت معلوم و مناسب هر آنچیزی که ز اشیاء نیست مقدور وقوعش ممتنع باشد بدستور کند پس مستریح این اختیارش بکلی از طلب وز انتظارش نه بر مستقبلش امید و وحشت نه بر ما فات او را خوف و حسرت نباشد اعتراضش بر فعالی که واقع گردد از تأثیر و حالی انس گوید پیمبر را بده سال نمودم خدمت اندر کل احوال بکاری هیچوقت از فعل و ترکم نفرمود اعتراض او بیش یا کم بدینسانست حال مرد عارف که ز اسرار قدر گردید واقف چنین شخصی بود پیوسته سالم نیابد از جهان غیر از ملایم صفی علیشاه