صفی علیشاه
بحر الحقایق
بخش ۱۰۴ - ربالارباب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود حق رب الارباب مکرم بحیث اعتبار اسم اعظم که باشد غایه الغایات اسما هم آن اول تعیین راست منشأ بسوی اوست گردنها کشیده معین و معطی هر آفریده مطالب را تماما اوست حاوی رسد بر ما سوی فیضش مساوی از و ارباب و مربوبات یکجا کنند ادراک فیض اندر تمنا سه قسم اسماء رب را خواند عارف وز این سه نیست خارج در معارف خود آن ذاتی و فعلی و صفاتیست کنون بشنو که حرف از اسم ذاتیست دو قسم است آن بدان نز علم کسبی یکی نسبی و دیگر غیر نسبی خود آن نسبی بمحض اعتبار است بخارج زو نه عینی بر قرار است مثال او غنی در خاطر آمد و یا چون اول و چون آخر آمد وجود از اولیت و آخریت برونست این بود خود محض نسبت غنی هم نسبی است و اعتباری اگر فهمی نکو مردی و کاری دگر آن غیر نسبی کو بنام است مثالش اسم قدوس و سلام است بنزد عقل این اسماء ذات است خود آنعقلی که بی نقص از جهاتست دگر اسما که معنای وجودی تصور زو کند عقل شهودی نه زاید باشد او در عقل بر ذات نه موقوف است بر غیر آن باثبات مثالش گر زنی برحی و واجب بود تعبیر عقلی را مناسب دگر اسما که موقوفست بر غیر وجودش نزد عقل کامل السیر مثال عالم و قادر بمعلوم باسماء صفات اینهاست موسوم دگر اسماء که بر عقل است مکشوف بود هم بر وجود غیر موقوف مثال منعم و رزاق و خالق بر اینها اسماء افعالست صادق بزند عارفی کاهل یقین است خود اسماء را مراتب این چنین است صفی علیشاه