صفی علیشاه
بحر الحقایق
بخش ۸۴ - الحکمه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود خود حکمت معلوم لایق همان علمت باشیاء و حقایق باشیاء و خواص و وصف و احکام خود این را گفت عارف حکمت نام بر آن باشد نظام کون مضبوط سببها بر مسببهاست مربوط بود حکمت ازین آگاه بودن عمل بر مقتضای آن نمودن بنطق حکمتی دادند رخصت که اندر علم شرعست و طریقت ز نقط حکمتی گشتند ساکت که اسرار حقیقت زوست ثابت عوام از فهم آن باشند معذور ز فهم عالم رسمیست هم دور بنزد جاهل از حکمت مزن دم ز حکمتها خود این باشد یکی هم بود آن حکمت مجهوله کاصلا بخاص و عام وجهش نیست پیدا ز جزئیات ایجاد است و احوال چو قتل انبیا و موت اطفال بود هم حکمت جامع که یکدم بیارد عارف از تحصیل او کم بود آنمعرفت بر حق و باطل پس آنگه باشد ار توفیق شامل عمل کردن بحق بی اضطرابی ز باطل هم نمودن اجتنابی نه هر کس مطلبی خواند حکیم است حکیم اندر طریقت مستقیم است حکیم بیعمل همچو حمار است که اسفار کتب را زیر بار است چو درویشی که بی کردار و خدمت کفایت کرده بر اسم طریقیت نباشد هیچ در فقرش فروغی مگر بندد بدرویشان دروغی نکو علمیست حکمت گر حجابت نگردد از ارادت و ز ایابت صفی علیشاه