صفی علیشاه
غزل ها
شمارهٔ ۴۳: از چشم تو ما مست و ز لعل تو بجوشیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از چشم تو ما مست و ز لعل تو بجوشیم با ساغر و می رسته ز خود رفته زهوشیم تا چشم کی این سو کنی از دل همه چشمیم تا حکم چه بر لب دهی از جان همه گوشیم از شیوه لعلت همه سر باده پرستیم از گردش چشمت همه دم خانه بدوشیم از چشم تو است ار همه با جان پی جنگیم و زلعل تو است ار همه با دل بخروشیم ز آن حال که از چشم تو دیدیم خرابیم ز آن جام که از لعل تو خوردیم خموشیم از چشم تو آواره ز ادوار سپهریم با لعل تو مستغنی از الهام سروشیم واعظ مدران چشم که ماگوش بچنگیم زاهد چه زنی نیش که پرورده نوشیم از گوشه چشمی همه میخانه نشینیم و ز جرعه لعلی همه سجاده فروشیم چون چشم بپوشد همه ساعی بخطائیم چون لب بگشاید همه بیجان چو نقوشیم در میکده منظور صفی الحق از آنیم کز شیخ گریزان چو طیوری ز وحشیم صفی علیشاه