ترکی شیرازی
فصل اول | لطیفه نگاری ها
شمارهٔ ۱۱۴ - برگ گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به رخ آن سیمتن رنگین نقاب انداخته سایه ای از برگ گل، بر آفتاب انداخته تا گشوده از سر زلفین پرتابش گره عاشقان را سر به سر، در پیچ و تاب انداخته مردم چشمم ز هجر خال هندوی لبش همچو زنگی بچه ای خود را در آب انداخته پای از سر باز نشناسم یاران همتی این چه افیونی است ساقی در شراب انداخته زان شراب آتشین کافکنده در جام چو لب آتشی گویا به جان شیخ و شاب انداخته خال بر رخساره اش دانی چرا باشد سیاه؟ بسکه خود را در میان آفتاب انداخته خوف «ترکی» ز آفتاب گرم روز محشر است خویش را در زیر ظل بوتراب انداخته ترکی شیرازی