بلند اقبال
بخش سوم
بخش ۴۴ - حکایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی روز و شب مست بود ازمدام چنین بود تا عمر او شدتمام رفیقان نهادند اورا به قبر بر احوال اوجمله گریان چو ابر کز اعمال اوچون شودکار او که درگور گردد مددکار او یکی از رفیقان به بالین وی سویقبر شد بهر تلقین وی بگفتش کنند آنچه از توسؤال مبادا شوی مضطرب حال ولال به پاسخ بگو با دو صد خوشدلی علی علی علی علی همان شب بیامد به خواب رفیق ز شادی رخش سرخ تر از عقیق بگفتش چه شدکار و بارت بگو بگفتا که شد کار وبادم نکو چوگفتم علی جای من شد بهشت عذابی ندیدم ز اعمالی زشت به هر کس به هر حال وهر جا بلی کس ار دادرس هست باشد علی شها دادرس نیست غیر از تو کس به داد من بینوا هم برس بلند اقبال