بلند اقبال
بخش سوم
بخش ۱۸ - فی التنبیه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برون رفت از شهر موشی به دشت برای تفرج پی سیر و گشت به صحرا به سوراخ موشی رسید در آنجا یکی موش دشتی بدید چو همجنس بودند وهم کیش هم به شادی نشستند در پیش هم بدوموش دشتی بگفتا ز چیست که هیچ آب و رنگت به رخسار نیست چرا این چنینی ضعیف و نزار چرا ناتوانی چرا دل فگار تو داری به هر نعمتی دسترس نه چون من که باید خورم خاک وبس بگفت ار تو در دشتی از ما بهی از آن ما نزاریم وتو فربهی به گوشم چو از گریه آید صدا شود بندبند من از هم جدا به سوراخ گوئی که من مرده ام شود زهر من گر شکر خورده ام تو می دیدی ار گربه را همچوما نمیگفتی اینگون چون وچرا چو همسایه پیوسته با دشمنم ز اندیشه هر لحظه کاهد تنم بلند اقبال