افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۴: هرجا که تو بنشینی، صد فتنه برانگیزی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرجا که تو بنشینی، صد فتنه برانگیزی هر فتنه شود هفتاد، هر لحظه که برخیزی کام دل هر عاقل، از لعل شکر خایی دام ره هر دانا، با زلف دلاویزی از جلوه رخ بیضا، در هاله تو می پوشی وز سبزه خط عنبر، بر لاله بیاویزی بر فرق سر خورشید، خاک سیه از غیرت زآن کاکل مشک افشان، ای ما تو می بیزی از زلف عبیر آسا، در هاله قمر پوشی وز طلعت چون بیضا، در لاله گهرریزی از لعل روان پرور، با معجز عیسایی وز چشم ستم گستر، با فتنه چنگیزی در کوه غم عشقت، خوبان همه فرهادند صد حیف که چون شیرین، هم صحبت پرویزی از خانه خود ای دوست، من رفتم و او آمد وقت است فریدون وار، با حادثه بستیزی ای آن که دل ما شد، دیوانه زنجیرت گیرم که پری زادی، از ما ز چه بگریزی ای آن که تو را باشد، رخساره چو آیینه از آه دل افسر، تا چند نپرهیزی؟ افسر کرمانی