افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۲: داری ز چمن گر هوس حلقه دامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داری ز چمن گر هوس حلقه دامی ای مرغ دل ما، بنشین بر سر بامی ما را ز حرم راند اگر شیخ به تزویر غم نیست که در دیر گرفتیم مقامی در دیر که زنّار شود رشته تسبیح از ننگ مجو نام، اگر طالب نامی ساقی بده از ساغر لب، باده که ما را هرگز نبود بهتر از این شرب مدامی چون من، که به هیچم بخرید و بفروشید دیگر نبرد خواجه به بازار غلامی گر بر سر جنگی، چه کم از دادن دشنام ور نوبت صلح آمده، بفرست پیامی بنشسته و برخاسته آشوب قیامت از جلوه قدت به قعودی و قیامی هر مایه که در مدرسه اندوختم، افسر در میکده دادم به بهای دو سه جامی افسر کرمانی