افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۳: خم ابروی تو، هم کعبه و هم میخانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خم ابروی تو، هم کعبه و هم میخانه لعل دلجوی تو، هم باده و هم پیمانه تا فسون غم عشق تو، مرا شد در گوش، نشنیدم سخنی را، که نبود افسانه ای که جویی لب معشوقه و آبادی عقل، گنج پیدا نکنی، تا نکنی ویرانه گریه از حسرت دردانه مردم تا کی؟ چند، دردانه بریزم ز غم دردانه؟ می زدم لاف دروغی که منم عاقل شهر، کرد زنجیر سر زلف توام، دیوانه یار خندید به دیوانگی ما، افسر بهتر آن است که دیوانه، شود فرزانه افسر کرمانی