افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۲: دوش دیدم بر در میخانه پیر می فروش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش دیدم بر در میخانه پیر می فروش کرده یک یک می کشان آویزه حکمش به گوش از می مینای او میخوارگان مست و خراب زآتش صهبای او دردی کشان اندر خروش این به آن گوید هنیألک ز من بستان قدح آن به این گوید که در کش جام و نوشت باد نوش گرچه ما بی خود جوانانیم لیک از لطف پیر، ساغر اندر دست داریم و سبوی می به دوش ما همه درجستجوی نام و او ننگش ز ما، ما همه در گفتگوی راز و او یکسر خموش تا چه گوید از کرامات و چه بنماید ز کشف ما همه نسبت به او سر تا قدم چون چشم و گوش خام را نبود خبر از پختگان درد عشق پخته داند تا چرا از شعله خام آید به جوش ای که در عالم ندانی حالت درد فراق تا کیم بیهوده گویی در ره وصلش بکوش افسر کرمانی