افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۹: وه چه خوش است گلشن و باد خوش بهاریش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وه چه خوش است گلشن و باد خوش بهاریش لاله و داغ آتشین، سنبل و بیقراریش سرو سهی به بوستان یاد قد تو می کند هر نفسی که می زند دم ز نوا قناریش سنبل بی قرار تو می ببرد قرار من تا ز نسیم بشنوم قصه بیقراریش در چمن و در انجمن جمله بود ز عشق تو، بلبل و بیقراریش، عاشق و دلفکاریش از غم و شادی جهان گوشه گزیده ایم ما گل رخ و بی وفایی اش، دلبر و غمگساریش گر بزنی تو بر جگر، تیر هلاکم ای پسر، زخم تو را بود سپر، سینه و زخم کاریش دوش همی به عشوه ها، گفت بنال افسرا، بلبل مست شد کجا زمزمه اختیاریش؟ افسر کرمانی