افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۲: از درم باز کی آن دلبر طناز آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از درم باز کی آن دلبر طناز آید عمر بگذشته ندیده است کسی باز آید باز می دوزمش از سوزن صبر و نخ تاب، تیر مژگانت اگر پرد در راز آمد سوخت در آتش غیرت دل خونم، که چرا، لب جام است که با لعل تو دمساز آید مالک حسن است که زآن مرحله در کشور عشق ار نیاریش دو صد قافله ناز آید دل به زلف تو بسی هست ولی سوخته نیست این دل ماست در آن حلقه که ممتاز آید گر تو با زمزمه بر خاک من آری گذری، ز استخوانم به لحد همچو نی آواز آید مرغ جانم به کمان خانه ابروت نشست نیک دارش تو، مبادا، که به پرواز آید افسر کرمانی