افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: ای خوش آن دیده، که از اشک نگاری دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خوش آن دیده، که از اشک نگاری دارد خوش تر آن دیده، که با روی تو کاری دارد هر نفس می شود آشفته ز بیداد نسیم، دل، که در چنبر زلف تو قراری دارد روی و موی تو بود روز و شب مشتاقان عالم عشق، عجب لیل و نهاری دارد غالب آن است که تسخیر کند هفت اقلیم هر غلامی که چنین شاه سواری دارد دل اسیر است در آن زلف، نکو دارش از آنک، هر اسیری سر و سامان و دیاری دارد نشود تا نبری رنج فراق از پی وصل چیدن گل، به چمن زحمت خاری دارد با وجودت چه کنم، گر نکشم جور رقیب نشئه باده ز پی رنج خماری دارد من اگر عاشق روی تو شدم، خرده مگیر شمع و پروانه و گل نیز هزاری دارد هرکه او شاهد مستانه ما دید بگفت افسر بی سر و پا طرفه نگاری دارد افسر کرمانی