افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱: عید است و مرا در طلب باده شتاب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عید است و مرا در طلب باده شتاب است خورشید مرا ساغر و یاقوت شراب است با بوسه لعلش نخورم باده گلگون، کانجا که بود بوسه، بلی باده چو آب است با چشمه حیوان لبش کوثر و تسنیم ما تشنه لبان را همه رخشنده سراب است ساقی تو گلابم چه زنی این همه بر رخ؟ ما را عرق آن گل رخسار، گلاب است آن خطه حسن است که تعمیر شد از یار واین کشور عشق است که از جور خراب است ای پادشه حسن، که در کشور نازی، دریاب، که دلجویی درویش ثواب است دلدار به نالیدن افسر ندهد گوش این ناله عشق است نه طنبور و رباب است افسر کرمانی