افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت آشوب قیامت، خبری زآن قد و قامت ای طرّه تو افعی و ای چشم تو آهو ای خنده تو معجر و لعل تو کرامت در زلف تو موسی، سپرد بیضه بیضا در لعل تو عیسی فکند رحل اقامت ماهی تو و در بزم برافروخته عارض سروی تو و در باغ برافراخته قامت گر شیر بود صید تو ای ترک کماندار از تیر تو هرگز نبرد جان به سلامت وصل تو کشیده است به هجران و ملولم کاین هجر مبادا بکشد تا به قیامت بر نعمت وصل تو چرا شکر نگفتم نک جان دهد افسر ز فراقت به غرامت افسر کرمانی