افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲: بر قتل من خسته، اگر بسته میان را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر قتل من خسته، اگر بسته میان را تا باز کند زنده، گشوده است دهان را سر خط امان داد به ما طلعت تو دوش، و امروز گرفت از کف ما خطّ امان را ترسم که چو چنگیز کند چشم تو با خلق ای ترک بگیر از کف او تیر و کمان را تا بوسی از آن لب بدهد بلکه اجازت، ای مغ بچه از ما تو بگو پیر مغان را ما را به جهان نیست سر سود و زیانی، سودای تو برد از سر ما، سود و زیان را از چاشنی تیغ تو شد غیر خبردار، افسوس، که کردیم عیان راز نهان را زین سان که پری وار کند جلوه به ما دوست دیوانه منم، گر ندرم جامه جان را افسر کرمانی