افسر کرمانی
قصیده ها
شمارهٔ ۴۵ - خیمه سیمگون: وقت آن شد که دگر در گلزار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت آن شد که دگر در گلزار سیمگون خیمه زند ابر بهار آزری ابر شود بت پرور مانوی باغ شود غنچه نگار آورد عاریه لعل از دل سنگ پرورد نامیه، گل در بن خار راه اندیشه زند قامت سرو پای اندازه برد دست چنار عنبر از خاک برآرد بستان سنبل از سنگ نماید کهسار سبزه فیروزه برد در گلشن غنچه بیجاده نهد در گلزار مرغ مرغوله زند بر سر سرو یار بیغاله کشد از کف یار سایه بر گل فکند سنبل تر خمیه بر سبزه زند ابر بهار می خورد مفتی شهر از صوفی گل برد مفلس ده از بازار سبزه از یاوری باد سحر لاله از ساحری ابر بهار کوه را حلّه کند از شنگرف دشت را جامه دهد از زنگار ابر مانند مغی باده فروش لاله، چون مغ بچه باده گسار تر شود آن، تنش از رشحه می خون خورد این دلش از بیم خمار قدرت ما سکه از خاک ختن قوت جاذبه، از مشک تتار باغ را غالیه بندد به میان راغ را لخلخه آرد به کنار غنچه در بزم چمن، خسرو وش لاله بر طرف دمن، لیلی وار گردد این دور ز مجنون خزان شود آن یار به شیرین بهار باغ را، لاله کند لعل انگیز راغ را، ژاله کند گوهربار افسر کرمانی