حکیم عمر خیام
نوروز نامه (منسوب به عمر خیام)
بخش ۷ - اندر علامت دفینها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر زمینی که درو گنجی یا دفینی باشد آنجا برف پای نگیرد و بگدازد، و ازعلامتهاء دفین یکی آنست که چون زمینی خراب باشد بی کشتمند و اندران سپر غمی رسته بود بدانند که آنجا دفین بود، و چون شاخ کنجد بینند یا شاخ بادنجان بدامن کوه که از آبادانی دور بود بدانند که آنجا دفینست، و چون زمینی شورناک باشد و بران بقدر یک پوست گاو خفتن خاک خوش باشد یا گلی که مهر را شاید بدانند که آنجا دفینست، و چون انبوهی کرگسان بینند و آنجا مردار نباشد بدانند که آنجا دفینست، و چون بارانی آید و بر پاره ای زمین آب گرد آید بی آنک مغاکی باشد بدانند که آنجا دفینست، و چون بزمستان جایگاهی بینند که برف پای نگیرد و زود میگدازد و دیگر جایها بر حال خویش باشد بدانند که آنجا دفینست، و چون سنگی بینند لعرر و چنانک روغن برو ریخته اند و باران و آب که بروی آید بوی اندر نیاویزد و تری نپذیرد بدانند که آنجا دفینست، و چون تذرو را بینند و دراج را که هر دو بیک جا فرو می آیند و نشاط و بازی میکنند، یا مگس انگبین بینند بی وقت خویش که بر موضعی گرد آیند، یا درختی بینند که از جمله شاخهاء او یک شاخ بیرون آمد جداگانه روی سوی جایی نهاده و از همه شاخها افزون باشد بدانند که آنجا دفینست، این همه زیرکان بچاره نشان کرده اند تا بوقت حاجت بر سر این دفینه توانند آمد، و هر که زر را بی آنک در خنبره یا چیزی مسین یا آبگینه نهد همچنان در زیر زمین دفن کند چون بعد از سالی بر سر آن رود زر را باز نیابد پندارد که کسی برده است، ندزدیده باشند لیکن بزیر زمین رفته باشد، از بهر آنک زر گران باشد هر روز فروتر همی رود تا بآب سد. و اندر قوت زر حکایتها اندکی یاد کنیم. حکیم عمر خیام