رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۴: پیاله داد بدستم سبو نهاد به دوشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیاله داد بدستم سبو نهاد به دوشم مرید پیر مغانم غلام باده فروشم رقیب با تو به عیش و تو با رقیب به عشرت ز غم چگونه ننالم ز غصه چون نخروشم به جان خود غم و درد ترا که جان جهانی خرم ولیک به جان جهانیان نفروشم بود چو جام جم و آب خضر اگر قدح می پیاله بی تو نگیرم شراب بی تو ننوشم ز عقل و هوش چه لافم چنین که لشکر عشقت گرفت کشور عقلم نمود غارت هوشم اگر زنیم به تیغ و اگر کشیم به خنجر نه از تو دیده ببندم نه از تو چشم بپوشم رفیق از رخ گل خوشتر است و نغمه ی بلبل عذار یار به چشم و سرود یار بگوشم رفیق اصفهانی