رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵: ز خلق تا اثر و از جهان نشانی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خلق تا اثر و از جهان نشانی هست ز حسن و عشق حدیثی و داستانی هست ز داغ درد توام تا به جسم جانی هست دل پر آتش و چشمان خون فشانی هست به جز نیاز نباشد نماز پیران را به کشوری که چو تو نازنین جوانی هست جدا ز شاخ گل خود دلم برد حسرت به طایری که به شاخیش آشیانی هست کسی که دل به دلارام و جان به جانان داد کجاش فکر دلی، کی خیال جانی هست به روی و کوی تو شادم چنان که پندارم به غیر از این نه گلی و نه گلستانی هست بود حیات ابد روز وصل یار رفیق جز این نباشد اگر عمر جاودانی هست رفیق اصفهانی