رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۰: جز جفاکار تو با من ز جفا کاری نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جز جفاکار تو با من ز جفا کاری نیست مکن ای یار که این رسم و ره یاری نیست شد دلم خون ز غم و دلبر بی رحم مرا رسم دلجویی و آئین وفاداری نیست ماجرای دل پرخون به که گویم که کسی نیست کز دیده ی او خون ز غمش جاری نیست رفت تا از بزم آن ماه چو شمع از تف دل کار من شب همه شب غیر شررباری نیست دولت وصل تو در خواب گهی هست مرا حیف کاین واقعه در عالم بیداری نیست خنده بر گریه من می کنی و معذوری که هنوزت خبر از درد گرفتاری نیست دو سه روزی که رفیق از سر کویت رفته است آن چنان رفته ز یاد تو که پنداری نیست رفیق اصفهانی