سلطان ولد
مثنوی ولدی
در بیان آنکه صحبت اولیای کامل و فقرای واصل از عبادت ظاهر مفیدتر است و استماع کلامشان بحق موصلتر از تحصیل علوم است. و در تقریر آنکه نه هر میلی دلیل جنسیت کند زیرا میلها هست لذاته و میلها هست لغیره. همچنانکه مردی از یکی جامگی خورد و باز توقع دیگرش باشد آن میل لذاته نیست جهت علت خارج است. اما آنکه لذاته است که از او او را میخواهد و غیر وصال او از او چیزی دیگر متوقع نیست اینچنین میل دلیل جنسیت باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حاصل این دان که خدمت مردان استماع کلامشان بهتر پیششان محو گشتن آگاهی است هر که مقبول حضرت ایشان عاقبت از شمار ایشان شد جنس ایشان بجوید ایشان را میل دل با دل از یگانگی است لیک میلی که بی غرض باشد میل خلقان بشحنه و سلطان همچنان میل تربیه با خی یا از آن رو که باشد او راپشت بهر ذاتش ورا نمیخواهد چون نگردد توقعش حاصل نی اخی خواندش دگر نه پدر بلکه از کینه دشمنش گیرد میل کان را دو صد غرض نبرید زانکه هر کو مرید شد از جان سرو سر نیز هم بسر باری بی غرض صرف از برای خدا رو بدو کرد و عشق او بگزید اینچنین میل اگر بود نیکوست جنس شیخ است آن مرید صفی بهتر است از عبادت یزدان از هزاران کتاب و علم و هنر بندگیشان به از شهنشاهی است گشت از خوف رست ویافت امان هر که اندر جوار ایشان شد هیچ بیگانه جست خویشان را جستن همدگر ز یک رگی است نی در او علت و مرض باشد بهر جاهست و مال و ملک جهان بهر لقمه است زانکه اوست سخی دشمنش را زند بتیغ و بمشت بهر اغراض خود همیخواهد نشود جان او بوی مایل نی سوی او کند بمهر نظر بدعا خواهد آنکه او میرد نیست جز در میان شیخ و مرید در ره شیخ باخت جان و جهان ترک کرد اندر آن ره از یاری چون خدا را از او ندید جدا زانکه جز وی کسی ورا نسزید زانکه این نوع میل پرتو هوست هست جنسیتش ز خلق خفی سلطان ولد