وحید قزوینی
شهر آشوب کوچک
بخش ۴۷ - صفت پینه دوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دوری پینه دوز، سینه ما راست ز داغ پینه پینه باشد هوس وصالش از من زربفت به ژنده پینه کردن تا دل به غم فراق پیوست محنت ز خورش لب مرا بست کی پینه زنم به شام هجران بر خرقه ی تن ز پاره ی نان خود را، دُوزم، اگر به سوزن بر غیر برای مصلحت من پیوسته نمایم و گسسته چون پینه ی کفش تخته جسته زو کام رقیب چون روا شد بر من در صد امید وا شد دنبال رقیب می روم من چون بر اثر درفش، سوزن ما را نبود به راه جانان چون کفش ز پینه دوز درمان تا در غم آن غزال رعنا با دیده ی تر مراست سودا کار من بینوا ز تلبیس چون چرم در آب هست در خیس وحید قزوینی