میرداماد
غزل ها
شمارهٔ ۱۵: بی غم عشق تو جان با هستی من دشمن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی غم عشق تو جان با هستی من دشمن است هرکه با جان هم وثاقی کرد با تن دشمن است ای که گفتی تیر باران است از او جوشن بپوش دوست چون تیر افکندبر دوست جوشن دشمن است بر جهانی می نیارستم گشودن چشم از آنک خانه تاریک دل با نور روزن دشمن است پیش چشمم بتگه دیر آید اکنون کالبد آری آنکو بت شکن شد با برهمن دشمن است ریزه الماس با زخم آنچنان دشمن مباد کز فراقت خواب خوش بر دیده من دشمن است نکته بین اشراق کز اطوار بخت واژگون دوست با ما راست پنداری چو دشمن دشمن است میرداماد