فصیحی هروی
قطعات
شمارهٔ ۳۸ - اخوانیه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای صبا در شمیم سنبل و گل غوطه زن چون بهار روحانی پس از آن رو سوی دیار کرخ آن به خوبی بهشت را ثانی آسمان وار از طریق نیاز بوسه زن آستان سلطانی ور در آن بارگه دهندت بار اندر آ آن چنان که می دانی پای تا سر زبان برای ثنا همه تن بهر سجده پیشانی دم عیسی به وام گیر و بکن درخور مسندش ثنا خوانی چون طرازی ثنا چنان بطراز که کند انجمن گلستانی پرده ساز را بلند مساز کن سبک روح نغمه افشانی گوش اقبال را مباد کند نفست رنجه از گرانجانی گوی کای نو بهار دولت را خاک ملک تو ابر نیسانی وارث تخت و تاج جمشیدی صاحب خاتم سلیمانی ابرش آفتاب نعل تو را صبح اقبال کرده میدانی تو مسیحای دولتی زان رو زنده شد از تو رسم سلطانی سلطنت با هر آن که جز تو بود راستی یوسفی است زندانی بر فصیحی که کاسته تن او کرده در چشم مرگ مژگانی رشحه خامه ات چو اشک نیاز کرده آب حیات افشانی کبککی کارمغان فرستادی ای تو اقلیم جود را بانی خاک خون خورده شهید ترا داد جان باوجود بی جانی لیک آشفته خاطرم را داد غوطه چون زلف در پریشانی که کبابش کنم بر آتش دل پس برم جوع را به مهمانی یا هم اندر تنور سینه چو داغ نهمش بهر درد بریانی هیمه کاش آنقدر فرستادی کرمت ای تو حاتم ثانی که بدان کردمی کباب آن را رستمی زین مضیق حیرانی سخنم گرچه برهنه است مرنج زیور شاهدست عریانی می توانی گرش تو بپسندی که لباسی بر آن بپوشانی ور به نازک دلت گران آید ای دلت را نشاط ارزانی وافرستش به سوی من که کنم چون زبانش به کام زندانی ور به یک مشت خس نمی ارزد که بدانش چو من بسوزانی جود خود را بگوی تا سوزد چون منش ز آتش پشیمانی فصیحی هروی