سلطان ولد
ولدنامه
بخش ۸۱ - در بیان آنکه شمس الدین و شیخ صلاح الدین و چلبی حسام الدین قدس اللّه سرهم که خلفای حضرت مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز بودند در ولایت و بزرگی و علوم مشهور نبودند از تقریر ولد همچون مولانا شهرت گرفتند و مشهور شدند اگرچه ولایت و بزرگی ایشان عظیم پنهان بود چون آفتاب ظاهر گشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرچه بدوالدش قوی مشهور نبد او همچو شمس دین مستور همه او را ز جان مرید بدند در زمان ولد مزید شدند اولیا را که والدش بگزید نی ز تقلید بل ز غایت دید بعد والد شد ازولد پیدا که چسان داشتند کارو کیا شرحشان کرد از دل و از جان بر ملا تا شنید پیر و جوان یکدمی کرد شرح طاعتشان یکدمی عزلت و قناعتشان یکدمی شرح قال جانیشان یکدم از حالت نهانیشان هر یکی را کرامتش چون بود در نماز استقامتش چون بود هر یکی را چه شکل صحبت بود هر یکی را ز حق چه رتبت بود هر یکی را چگونه بود ارشاد هر یکی را چه نوع بخشش وداد حاصل احوال جمله را یک یک بنمود و رهید خلق از شک همه از نومرید و بنده شدند همه بودند مرده زنده شدند همه را گشت بیگمان معلوم که نبود این سر آن زمان مفهوم شده است از ولد کنون پیدا حال ایشان بنزد پیرو فتی که ندارند در جمال نظیر پیش ایشان کبیر گشته صغیر قربشان بود از اولیا پنهان زانکه نامد چو هر سه در دو جهان جملۀ اولیا حبیب بدند خاصگی حق و قریب بدند همه مظهر بدند یزدان را همه جان داده خلق بیجان را همشان دستگیر خلق بدند همه بی جسم روح محض بدند شده اند این زمان چو حق پنهان کس از ایشان نداده هیچ نشان سلطان ولد