سلطان ولد
ولدنامه
بخش ۴۹ - در تفسیر این آیه که الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اولیا را از این خدا فرمود نیستشان خوف از فنای وجود در پناهم ز هر بلا ایمن خوش وسرمست در لقا ساکن خنک آنکس که حق ورا یار است جان او مست و غرق انوار است هر دمش از خدا رسد کامی برتر از دو جهان برد گامی از ورای زمین و هفت سما سوی جانان روانه در بیجا در جهانی که آن ندارد حد اندر او نیست ضد ّ و ند و عدد گذر از چون که یار بیچون است هر که در چون بماند آن دون است هرکه بگذشت از ح جاب صور نوع دیگر بود ورا کر و فر نفس سرکش ورا زبون گردد ایزدش یار و رهنمون گردد هر که حق را بود بجان جویان حق ورا هست همچنان جویان بلکه آن جستجوی عشق و قلق اندرو پست شد ز بر تو حق چون کنی فهم این سر از ایمان پس بدانی که نیست کس جویان جز خدای علیم در دو جهان نیست جوینده آشکار و نهان هست از نامهاش یک طالب طلب جمله عکس آن غالب سلطان ولد