ظهیر فاریابی
قطعه های فاریابی
شمارهٔ ۱۰۴: سر ملوک جهان شهریار روی زمین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر ملوک جهان شهریار روی زمین به دست و دل،حسد بحر و غیرت کانی از آن زمان که تو بر تخت ملک بنشستی فریضه گشت که جز گرد ظلم ننشانی مدبران قضا هر زمان فرو خوانند به گوش فکرت تو رازهای پنهانی اگر ز قصه من بنده بشنوی طرفی ز کردگار بیابی ثواب دو جهانی مرا به مدت شش سال حرص علم و ادب به خاکدان نشابور کرد زندانی به هر هنر که کسی نام برد در عالم چنان شدم که نیابم به عهد خود ثانی کسی که منکر این ماجراست گو بنشین به مجلس تو و بشنو دلیل برهانی ز دست فاقه کشیدم هزار شربت تلخ که کس مرا ز عرق تر ندید پیشانی چه مایه خدمت شاهان که پشت پای زدم بدان امید که در من سری بجنبانی از آن سپس به جناب تو التجا کردم مگر که حق من از روزگار بستانی مرا ز بهر جوازی که خواستم صدره روا بود که تو چندین به جان بگردانی رسالتی که ز انشای خود فرستادم به مجلس تو در ابطال حکم طوفانی اگر در آن سخنت شُبهَت است و می خواهی که از جریده ایام نیز بر خوانی مرا چنانک بود هم معیشتی باید که بی غذا نتوان داشت روح حیوانی ظهیر فاریابی