نظام قاری
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷ - ایضا او فرماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی خور و خوابم به ابرویت که من پیوسته چون زلف تو در تابم در جواب آن بنقش چادرشب کز نهالی بیخورو جوابم بروی مهوش والا که من از شده در تابم بگرمی تن قندس بنرمی بر قاقم که افتاده بر وی تخته بر آبی چو سنجابم بجان خرقه شیخان و عمر جامه منبر که با سجاده ام همره چو رو درروی محرابم بقدر تخت و جاه کت که باشد از خسیسی کر بخار بور یا در فرش از زیلوجه برتابم بشام چشم بندو صبح جادو کز غم دستار نه روز آرام میگیرم نه شب یکلحظه میخوابم ببحر حبر و گرداب خشیشی کز فراق صوف بسان رختهای گازری از سرگذشت آبم بدستار طلا دوزی و بیرمهای سلطانی که ماه شمسی ای قاری چو کتان می برد تابم نظام قاری