کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱: دل چو شستم ز غیر نقش ادب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چو شستم ز غیر نقش ادب گفت ما را ز لوح صاد طلب چون ز اصل و نسب شدم فارغ گفت لایق شدی بما فارغب اولم باده داد و سرخوش کرد بعد از آنهم نهاد لب بر لب بوسها داد بر دهان دلم با لب خویش داشت عیش و طرب سحری بود دیدمش روشن روی چون آفتاب مه منصب گفت پرورده ام بشیر و شکر گفتمش لطف کرده ی یارب ساغری داد پر ز بدر منیر می روح القدس نه آب عنب در کشیدم همه خدا دیدم خواند بر جانم آیت اقرب چشم کوهی ندیده در شب و روز جز رخ و زلف او بروز و به شب کوهی