سعدالدین وراوینی
باب نهم : در عقاب و آزاد چهره وایرا
رجوعِ آزادچهره بخدمتِ شاه و ایرادِ نصایح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آزادچهره روزِ دیگر بخدمت پیوست صبیح الوجه ، نجیح السّعی ، وضیّ المنظر ، مقضیّ الوطر ، بساطِ ثنا بگسترانید و دعا بآسمان اجابت رسانید و گفت : روزگارت همه خوش باد که در خدمتِ تو روزگار و سر و کارم همه خوش می گذرد *** أَالآنَ صَارَلِیَ الزَّمَانُ مُسَاعِدَا وَ وَصَلتُ فِیکَ حَبَائِلَ الآمَالِ فَبَلَغتُ غَایَاتِ الأَمَانِی دُونَکُم وَ اَرَحتُ مِن حَطٍّ وَ مِن تَرحَالِ پس شاه استعطافی تازه و ترحییی بنو ارزانی داشت و جای از حضورِ اغیار خالی کرد و با او گفت : اگرچ یهه ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیِ منجی و کافی، بهمه خیرات مکافی باشد و من از همه خلصاءِ دولت جز بآثارِ مقاماتِ حمیدهٔ او خرّمی نیفزایم و از جملهٔ جلساءِ حضرت جز بمحاضراتِ او راغب نباشم ، لکن چون میان شما نسبت ذات البینِ متحابّین چنان متأکّدست و ما را نیز بر جلیّتِ حال و اهلیّتِ کمالِ تو وقوف حاصل شد و توقّف برخاست و آنچ از صلاح جوئی و صواب اندوزی تو در همه بابی شنیده بودیم ، ع، جَاءَ العِیَانُ فَاَلوَی بِالاَسَانِیدِ اکنون میخواهم که کلمهٔ چند از ضوابطِ امورِ مصلحتی فِیمَا یَتَعَلَّقُ بِمَنَاظِمِ الدّینِ وَ الدُّنیَا وَ مَعَاصِمِ الآخِرَهِ وَ الاُوُلَی بگوئی تا آنرا کار بندم و بدان منّتها پذیرم سعدالدین وراوینی