سوزنی سمرقندی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵ - صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سنایی تو کجایی که به خون تو دریم تا به نیمور هجا نفحه شعرت بدریم هرکجا شعر تو یابیم نقیصه بکنیم ور ترا نیز بیابیم، به . . . ن در ببریم اندبار از تو و دیوانه عطیه کل و کور کلتر و کورتر و غرتر و دیوانه تریم تحفه تست و عطای تو عطیه کل و کور ما همه ساله و را کاج بیاد تو خوریم گردن دول تو از سیلی چون دیم کنیم تو مپندار ازین کار که که ما کفشگریم تو مپندار که تا او بر ما باشد، ما روی زی هجو تو آریم و ازو در گذریم هر زمان شعر تو آرد بر ما این کل کور نعره بردارد و گوئیم نه گنگیم و کریم سرما خورد یکی گنده سر از بهر خدای تو چه دانی که چه در گند سر و درد سریم شعرهای تو بخوانیم و بر او سخره کنیم ور کند سخره ما، سخره او را نخریم چند گوئی که سخنهای سنائی نخرند نخریم و نخریم و نخریم و نخریم ای سنائی ز من و کور عطیه خیری جستجو می نکنی، دانی تا بر چه دریم چند گوئی که سنائی و سنائی و ثنا نه سنائی زر سر خست و نه ما از گز ریم ای سنائی بجز این هست که تو با هنری ای سنائی بجز این هست که ما بی هنریم هنر اینست که تو می بهلی، ما نهلیم بپس پشت، که تو می بغری، ما بغریم دوست و یار تو اینکور عطیه است درست بشکند آرزوی تو چو بدو در نگریم این جوابست مر آن را که سنایی گوید صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم سوزنی سمرقندی